میتراییک،آلفا،شعر

ساخت وبلاگ
هی آقای تاریخ!خانوم جغرافیا!مرا بر بال های مومی ایکاروسبا جملگی اساتیربه این سرزمین حماسه ها فرستاده اید که چه؟!اینجا صبح و شام با لباس های کمدی تراژیکاجتماع نقیضین می شوند؟!(تبانی کاینات یعنی همین!)یعنی آخر عمری سالوادور دالی به التماس برودو نبوغش را بر در پوسیده ی کلیسایی بیآویزدحالا برای فرار از خشکی این متنکمی تغزل و اروتیک به آن می افزاییم:ببخشید خیابان ها !معذرت می خواهم کوچه ها و پارک ها!شمشادها!کاج ها کاج ها!اگرچه دلبرکانِ این سال ها مجازی ورزند!{گاهی دهان جوارحترزبانترین ترجمه هاست}من که سوگند خورده امروی تخت ملحفه داری به مصاف هیچ زیبارویی نرومتوبه!توبه!روح من چقدر بوی وقاحت می دهدبوی عدم عزت نفسبوی " ی"که خیابان به جوی لجنی می مانَدتا قاتل در آن با احکامی در جیبآزادانه جان ها را ریالی خریداری کندتا ما محکوم به نابینایی گردیمبا ساچمه هایی که از کفه یکاریکاتور ترازوی عدالتکف رفته اند؟!باچشمانی که از پشت منظره یابتنگ می شوند!تا من آخرین تصویر برف های کلیمانجارو رابا مژه هایی خونیناز جعبه ی مزخرف جادو،پارو نمایم!بعضی اوقاتدر آینه ای که جیوه دلش را خال انداختهبه خود می گویمتوی تعلیق این پسا غارنشینیکلاه کلمنتس را بر سر بگذارمو با دوستانی با سبیل های متحدالشکل مارکسیستیدر علیا و سفلای این دهکده ی جهانیسیر به عقل محض کانت بخندم؟!گوربابای هر که بخواهد لب های ابهام را بگزد؟که این کیهانپاک روان یونگ و فروید را آشفته کرده است؟!و" لکان" به اتفاق "آروین یالوم"در کوچه های بغداد با ریشی های داعشیهنر عشق ورزیدن رابا خطی بابلی به دختران ایزدی و مُغتسلهمی آموزند!ژوئی سانس یعنی همین؟!یعنی:کیفوری و برخورداری ازدارایی و ارگاسم ؟!(به کوه ها و دره ها هم که دقیق شویدقصد دارند همآغوش شوند! میتراییک،آلفا،شعر...
ما را در سایت میتراییک،آلفا،شعر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0misorad بازدید : 102 تاريخ : جمعه 8 ارديبهشت 1402 ساعت: 16:08

«بردشیر» با دستور وارد فرهنگ زاگرس نشینان نشده که با دستور حذف شود!دوستان دغدغه مند فرهنگ و هنر زاگرس از دستور یک مقام قضایی برای حذف «بردشیر» از گورستان های کهگیلویه و بویراحمد خبر دادند و این نگرانی که چنین دستوری به فرهنگ دیرپای منطقه آسیب خواهد زد.خاطرم آمد که چند سال پیش نیز مسئول دیگری در استان چهارمحال و بختیاری، چنین ایده ای را مطرح، اما مدتی بعد و با فشار افکارعمومی فرمایشش را پس گرفت.«بردشیر» قدمتی به دیرپایی فرهنگ باستانی در منطقه دارد و قدیمی ترین نمونه های برجای مانده از آن را می توان در آثار برجای مانده از تمدن ایلام باستان به وضوح دید. نمونه هایی که دکتر یوسف مجیدزاده در اثر ارزشمند خود «تاریخ و تمدن ایلام» گراور نمود.نماد و شاخصی از اهمیت این مظهر قدرت و صلابت که در طول تاریخ باستان ریشه های ایلامی خود را در فرهنگ و تمدن «الیمایی» مناطق بختیاری نشین حفظ نمود و سینه به سینه منتقل و در سرپنجه های هنرمند حجاران سرزمین کهن ما نگاه داشت تا امروز بازتابی از شجاعت و رشادت و پهلوانی و نیک نامی، بر گور مردان بزرگ سرزمین مان باشد.«بردشیر» از اعماق تاریخ می آید و با دستور نیامده که با دستور حذف شود و حذف نیز نخواهد شد.در عین حال این نقد نیز به حجاری های جدیدی که از بردشیر می بینیم وارد است که با قالب گیری ها و ماشین تراشی های جدید، طرح نمادین بردشیر مورد خدشه واقع شده و شایسته بازنگری و دقت بیشتر است تا بهانه حذف به دست افراد ناآگاه ندهد.«بردشیر»، با دستور نیامده که با دستور حذف شود، اما برای معرفی بهتر اهمیت و تاریخ این نماد ارزشمند باید کار فرهنگی و هنری بیشتر و بیشتری کرد.مشابه کاری که جوان هنرمند و دغدغه مند دیارم امیر سرقلی عزیز انجام داد و ماکت های نمادینی از بردشی میتراییک،آلفا،شعر...
ما را در سایت میتراییک،آلفا،شعر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0misorad بازدید : 89 تاريخ : جمعه 8 ارديبهشت 1402 ساعت: 16:08

*سال صفر*زنگ زده ایم کسی گوشی دستش نیستما زنگ زدیمو تکه تکه مان دارد فرو می ریزد .- فکر کردید آرایش سپیده که بگیریمشب دیگر فرصت خودنمایی نخواهد داشت؟می رود ماه و ستاره هایش رامی تکاند توی سینی خورشید خودش را هم تا می کند می گذارد در پستوی فردابرای روز مبادا - تقصیر شما نبود ما را همیشه به زنگ تفریح فرستاده اند و تا آمده ایم آنها را به تعویق بیندازیم خودمان تعطیل شده ایم !بچه های شیطانی بودیم که خط کش ها در شهرهای بازی به ما می گفتند : - تا نباشد چوب تر ...و ماجراجویی های ما باید به قیمت قیم تمام می شد .درست مقارن رنگین کمان عاشق شدیمو تازه وقتی هم می خواستیم برای همیشه بخوابیم !کابوس آقای بالا سریدست از سر روح مان بر نمی داشت !- بی زحمت همراه شب یک استکان فراموشی بیاور !- اسکناس درشت ؟نه ! من احتیاجی به خریدن حافظه ندارم .- حالا تاریخ را می شنویم که در چار راه ها پارک ها میدان ها با بی خیالی قدم می زند البته اندکی نگران آمدن دوستش سال است.- بالاخره زنگ زده اید همه گوشی دست شان است و ما صدای فرو ریختن شما را می بینیم.*رضا بختیاری اصل* میتراییک،آلفا،شعر...
ما را در سایت میتراییک،آلفا،شعر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0misorad بازدید : 91 تاريخ : جمعه 8 ارديبهشت 1402 ساعت: 16:08

مادران سوگوار-اثر جوتو(جیوتو)نقاش رنسانسطبیعت بی جان -اثر : پل سزانفرمالیسم فرایفرای که خود نقاش بود ، از زمانی که در سال ۱۹۰۰ به نوشتن نقد های هنری پرداخت، در زمینه ی امور مربوط به تکنیک و مواد آثار هنری، به طور ویژه‌ای آگاه بود. اما مدتی طول کشید تا به این ابداع روش فرمالیستی بپردازد که اینک به سبب آن معروف است. در آغاز دوران فعالیت خود را در حوزه ی نقد، مجموعه مقاله ای درباره ی جیوتو(۱۲۶۷؟تا۱۳۳۷)، نقاش رنسانس آغازین ایتالیایی، نوشت که در آنها بر ابعاد نمایشی روش او در قبال موضوعات مذهبی تاکید کرد. در سال ۱۹۲۰ هنگامی که بخشی از کار خود را درباره ی جیوتو در مجموعه نقدی با نام دید و طرح دوباره منتشر کرد، روش انتقادی خود را چنان به کلی تغییر داده بود که احساس کرد این تغییر را باید در یادداشتی توضیح دهد:" چیزی که در ادامه می‌آید... شاید بیش از هر مقاله ی دیگر در اینجا به طور مجدد چاپ شده است، با افکار زیبایی شناسی اخیر من در تضاد باشد. مشاهده خواهید کرد که بر بیان تصور نمایشی جیوتو در تصاویر خود، تاکید بسیار می شود. من هنوز فکر می کنم آنچه تاکنون اتفاق افتاده، به کلی درست است و شک ندارم هنرمندی مانند جیوتو در نظر داشتن این موضوعی را بیان کند باید. با این فرضیه، اگر جایی از مقاله پدیدار شود، مخالفت کنم که تصور نمایش این تنها ممکن است برای خلق فرم، الهام بخش هنرمند شده باشد، بلکه ارزش فرم برای ما، با به رسمیت شناختن تصور نمایشی پیوند خورده است.حال، تفکیک واکنش ما در برابر فرم ناب از واکنش ما درباره ی تصور های مرتبط ضمنی آن، با تجزیه و تحلیل کامل تجربه ی ما از اثر هنری، برای من امکان پذیر به نظر می رسد."او در این یادداشت،میان "فرم ناب" و " تصورهای مرتبط [تداعی شونده]" تمایز ایجاد میتراییک،آلفا،شعر...
ما را در سایت میتراییک،آلفا،شعر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0misorad بازدید : 125 تاريخ : يکشنبه 3 ارديبهشت 1402 ساعت: 20:26

سوگند هوراسفرمالیسمهنر در مقام فرمفرمالیسم(صورتگرایی)، مانند نظریه ی بیانی هنر، همچون واکنشی در برابر نظریه های باز نمودی هنر پدیدار گشت، و نیز همانند نظریه ی بیانی هنر، موجب بروز دگرگونی‌های شگرفی در کار بست هنری شد. کاربست های هنری ای پیوند وثیقی با ظهور فرمالیسم داشتند، تحولاتی در نقاشی و پیکره تراشی بودند که با عنوان هنر مدرن یا مدرنیسم شناخته شده اند. این هنر، کیک کوبیسم و مینیمالیسم(کمینه گرایی ) را نیز شامل می شود، به سوی تجرید می گراید. هنرمندان مدرن از تصویرگری پرهیز داشتند، و نقاشی های خود را با استفاده از اَشکالی، که اغلب فاقد جنبه ی بازنمایی بودند، نه به کمک گستره هایی از رنگ پدید می آوردند.هدف آنان صرفاً این نبود که ظواهر محسوس جهان را تصویر کنند، بلکه اغلب تصاویری می ساختند که به سبب نظام بصری، فرم(صورت)، و طراحی خیره کننده در خور توجه بود. بی شک، یکی از علل مهم تطور این گونه از هنر مدرن ظهور هنر عکاسی بود. عکاسی این امکان را فراهم ساخت تا بتوان تصاویری با واقع نمایی چشمگیر، به آسانی و ارزان، تولید کرد. خانواده ها دیگر نمی توانستند، به سادگی و بدون صرف زمان و هزینه فراوان، چهره نگاره هایی از خود داشته باشد. تا اواخر سده ی نوزدهم و اوایل سده ی بیستم، چنین می نمود که دیگر عکاسی نقاشی را به مثابه ی هنری تقلیدگر از دور خارج کرده باشد. هنرمندان ناگزیر بودند که برای بقای خویش حرفه ی تازه ای،یا دست کم، سبک جدیدی بیابند. تجرید یکی از شیوه هایی بود که هنرمندان برای سازگاری با شرایط متغیر آن روزگار برگزیده‌اند.از آغاز سده ی بیستم به این سو، روز به روز نقاشان بیشتری به خلق نقاشی هایی غیر عینی، که در اصل به جای دلالت به طبیعت،به تبیین رویه ی نقاشی می پرداخت،رو می آورند. دیگ میتراییک،آلفا،شعر...
ما را در سایت میتراییک،آلفا،شعر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0misorad بازدید : 116 تاريخ : يکشنبه 3 ارديبهشت 1402 ساعت: 20:26

هی آقای تاریخ!خانوم جغرافیا !مرا بر بال های مومی ایکاروسبا جملگی اساتیربه این سرزمین حماسی فرستاده اید که چه؟!_اینجا صبح و شامبا لباس های کمدی تراژیکاجتماع نقیضین می شوندبی آنکه از این مسئلهمنطق ادراکی داشته باشد؟!(تبانی کاینات یعنی همین!)یعنی "راسل "با ردای کاتولیک ها بر مصطبه بنشیند و"چرا مسیحی نیستم" وسایه افلاتون را برای همسایگانش تشریح نماید؟!یعنی آخر عمری سالوادور دالی به التماس برودو نبوغش را بر در کلیسایی بیآویزد؟!حالا برای فرار از خشکی این متنکمی تغزل و اروتیک به آن می افزایم:ببخشید خیابان ها !معذرت می خواهم کوچه ها و پارک هادلبرکان این سال ها مجازیورزند![گاهی گلوی جوارحترزبانتر و بلیغ ترین ترجمه هاست! بعضی اوقات در آینه ای که جیوه دلش را خال انداخته به خود می گویم:توی تعلیق این پسا غارنشینیکلاه کلمنتس را بر سر بگذارمو با دوستانی با سبیل های متحدالشکل مارکسیستیدر علیاو سفلای این دهکده ی جهانیسیر به عقل محض کانت بخندم؟!گوربابای هر که بخواهد لب های ابهام و ایهام را بگزد؟!من که سوگند خورده امدیگر با قرص های محرکبه مصاف هیچ کسی که خودش نیست ،نروم!توبه !توبه!روح من بوی وقاحت می دهدبوی عدم عزت نفسبوی " ی"که خیابان را به صورت جوی لجنی می بیندکه قاتل در آن با احکام الهی در جیبآزادانهجان ها را ریالی خریداری می کندو من محکوم به نابینایی امبا ساچمه هایی که از کفه ی ترازوی عدالتکف رفته اند؟!باچشمانی که از پشت منظره یابتنگ می شوند!تا من آخرین تصویر برف های کلیمانجارو رابا مژه هایی خونیناز جعبه ی مزخرف جادو،پارو نمایم!که این کیهانپاک روان یونگ و فروید را آشفته کرده است؟!و" لکان" به اتفاق "آروین یالوم"در کوچه های بغداد با ریشی های داعشیهنر عشق ورزیدن رابا خطی بابلی به دختران ایزدی میتراییک،آلفا،شعر...
ما را در سایت میتراییک،آلفا،شعر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0misorad بازدید : 82 تاريخ : يکشنبه 3 ارديبهشت 1402 ساعت: 20:26